شرحی از زندگینامه آیتالله محمدرضا مهدوی کنی
در سال 1341 ش به پیشنهاد تولیت مسجد جلیلی، واقع در میدان فردوسی تهران، امامت جماعت این مسجد را به عهده گرفت و پس از قیام پانزده خرداد 1342 از این مسجد به عنوان پایگاه تبلیغی و سیاسی استفاده کرد و ضمن تشکیل کتابخانه در این مسجد، به تشکیل صندوق حمایت از مستمندان و بیماران اقدام نمود.
محمدرضا حاجباقری مشهور به «مهدویکنی» فرزند اسدالله در چهاردهم مرداد 1310 ش/ 1351ق در محله سرآسیاب قریه کن واقع در شمالغربی تهران، در خانوادهای مذهبی و متوسط از نظر مالی متولد شد. در 1317 ش آموزش ابتدایی خود را در دبستان «بهمن» کن آغاز کرد و تا مقطع ششم ابتدایی را در آن دبستان سپری کرد. پس از آن به همراه پدرش به قم رفت و با شرکت در کلاسهای مدارس علوم دینی قم، به تحصیل در علوم اسلامی علاقهمند شد و به تشویق پدر به فراگیری علوم دینی روی آورد.
وی در چهارده سالگی به لباس روحانیت ملبس شد. در سال 1327 ش/ 1368ق جهت ادامه و تکمیل تحصیلات خود در علوم دینی به قم رفت و ابتدا در مدرسهی «فیضیه» و سپس در مدرسه «حجتیه» تحصیلات خود را ادامه داد و نزد اساتیدی چون آیات: امام خمینی، محمدحسین بروجردی، محمدحسین طباطبایی (علامه)، مرتضی مطهری، شهابالدین مرعشی نجفی و عبدالجواد جبل عاملی به ترتیب فقه و اصول، فلسفه و کلام و تفسیر را تا سطوح عالی فرا گرفت.
وی در قم با اعضای فدائیان اسلام آشنا شد و در کنار تحصیل به مسائل سیاسی روی آورد و به فعالیتهای تبلیغی پرداخت. در حین همین فعالیتها و در طی یک سفر تبلیغی به کاشان در سال 1328 ش همراه طلاب دیگر، اولین رویارویی او با مأموران رژیم پهلوی اتفاق افتاد و منجر به توقف یک روزه و ضرب و شتم آنها شد که واکنش شدید آیتالله العظمی بروجردی را در مقابل دولت در پی داشت. علاوه بر آن، وی به اتفاق چند تن از طلاب دیگر از جمله آیات محمدمحمدی گیلانی، محمد امامی کاشانی و محمود شمس به تشکیل «مجمع سیاسی طلاب» در قم اقدام نمودند تا علاوه بر ایجاد تحول در آموزش علوم دینی در حوزههای علمیه و تجدید نظر در محتوای دروس، به مبارزه با تفکرات کمونیستی و ماتریالیستی بپردازند.
در سال 1341 ش به پیشنهاد تولیت مسجد جلیلی، واقع در میدان فردوسی تهران، امامت جماعت این مسجد را به عهده گرفت و پس از قیام پانزده خرداد 1342 از این مسجد به عنوان پایگاه تبلیغی و سیاسی استفاده کرد و ضمن تشکیل کتابخانه در این مسجد، به تشکیل صندوق حمایت از مستمندان و بیماران اقدام نمود. او همچنین جلسههای گوناگون سیاسی و مذهبی را به مناسبتهای مختلف برگزار میکرد. او ضمن بیان مسائل مذهبی، به معرفی شخصیت امام خمینی به عنوان مرجع تقلید پرداخت. بیان فتوا و نظرات امام توسط وی در این مسجد، سبب برانگیختهشدن مأموران رژیم پهلوی و احضار پیدرپی او به «کلانتری» و تحت کنترل قرار گرفتن وی شد. در کنار این فعالیتها، وی به اتفاق آیات: محمد حسینیبهشتی، محمد مفتح، عبدالکریم موسوی اردبیلی و اکبر هاشمی رفسنجانی به فعالیتهای تحقیقاتی و مطالعاتی در زمینهی علوم قرآنی اقدام میکرد. همچنین به اتفاق چند تن از روحانیون مقیم تهران از جمله آیات: سیدمحمود طالقانی، حسن لاهوتی، محمدجواد باهنر، مرتضی مطهری و اکبر هاشمی رفسنجانی با برگزاری جلسات دورهای و مداوم به بررسی نحوه فعالیتهای سیاسی مؤثر و فعالیتهای تبلیغی میپرداختند و ضمن تشکیل صندوق حمایتی، به روستاهای تهران مبلغ اعزام میکردند و با ایجاد ارتباط با بازاریان به حمایت مالی مردم مناطق محروم در موقع لزوم میپرداختند. به دلیل فعالیتهای مذکور در سال 1348 ش او نیز از جمله افراد ممنوعالمنبر اعلام شد. در تاریخ 16/9/1315ش به اتهام اقدام علیه امنیت کشور دستگیر و با توجه به احضارهای قبلی، بازداشت شد؛ اما بلافاصله با تعیین وجه التزام آزاد گردید. با این حال به دلیل ادامه فعالیتهای سیاسی در مسجد جلیلی و به موجب گزارشهای شهربانی کل کشور در تاریخ چهارم شهریور 1354 ش حضورش در تهران، خلاف آرامش و نظم عمومی تلقی شده و به موجب رأی کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی تهران، سهسال به شهر «بوکان» تبعید شد.